آب وضو

 

با پیمبر روز روشن شود ولی
در شب تاریک میتابد علی
بعد مولا زیر این سقف کبود
شد عیان در پشت پرده هر چه بود
بانویی آمد دل از الله برد
هم دل از خورشید و هم از ماه برد
دامن او اولیا را آفرید
معجزاتش انبیا را آفرید
هرکجا نامش نوشته میشود
نور چشمانش فرشته میشود
چادرش هم کار قرآن میکند
ریشه اش کافر مسلمان میکند
آب با مهریه اش با آبرو
اشک چشمش در بهشت آب وضو
چشم میدوزیم بر سجاده اش
جان به قربان دو آقا زاده اش
تشنه لب هستیم و دریا میشود
بس که تاریکیم زهرا میشود
آسمان تا استخاره میکند

فاطمه خلق ستاره میکند
آیه آیه ، آیه کوثر مست اوست
خلقت هرچه ستاره از اوست
فاطمه زهراست ، زهرا فاطمه
یا پیمبر یا علی یا فاطمه
قلم بر صفحه سرگردان عشق است
و دفتر سفره دار و خان عشق است
یتیم شهر مکه شد پیمبر
همان که صاحب قرآن عشق است
اگر گفتند ابتر کور بودند
در خاطره ماندگار بودن
هم شیره ذوالفقار بودن
خوریه و خانه دار بودن
این قدر بزرگوار بودن
مال چه کسیست غیر زهرا
ماییم و دعای خیر زهرا
شان تو کجا و آل ادراک
افتاده بزیر پات افلاک
ای منظور خدا
ای حدیث لولاک
ای خواستگارت پدر خاک
مهریه هرکه آب باشد

هم دوش ابو تراب باشد
پسر امش اباالایتام
آنکه خودش بابای فرزندان عشق است
کریم و مهربان و دست و دل باز
حسن بانی هر احسان عشق است
و آن نامی که سر خط جنون است
حسینم وای
عجیب است اینکه بیمار است سجاد
دوای درد بی درمان عشق است
امام باقر آن علامه دهر
دبیر دانش آموزان عشق است
کسی که از دست صادق آب خوردست
مرید مرد با ایمان عشق است
کلید باب حاجاتست کاظم
خودش محبوس در زندان عشق است
به ابی انت و امی یا علی ابن موسوی الرضا
ای پدر و مادر به فدات یا امام رضا