کرامت

 

کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا
اگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری اینگونه مشـکل می شود پیـــدا
ز هر دلــشوره ای دل را به دریــای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم
و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون
حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصو مه ی دور از رضا می مرد
مـــثالش زینـب کبـــری، دلایـــل می شود پیــدا

در قم عجیب حال گدا فرق میکند
قبله تویی و قبله نما فرق میکند

بَدوِ ورودتان به همه شهر گفته ایم
همشیره ی امام رضا فرق میکند

ای زینب امام رضا امر کن فقط
اینجا قم است با همه جا فرق میکند

اینجا بلای جان شما دوری رضا ست
در شام و کوفه شکل بلا فرق میکند

تو آمدی و هلهله کردند با ادب
گاهی عجیب هلهله ها فرق میکند

باران گل گرفته ولی میزبان شدن
در مکتب یهود چرا فرق میکند

سخت است طعنه از طرف شمر بشنوی
حرف از دهان بی سر و پا فرق میکند

بین خرابه باشی اگر سر می آورند
در شام نوع آب و غذا فرق میکند

رسم بدی ست ,نان ,صدقه پرت میکنند
در کوفه “التماس دعا” فرق میکند

بزم شراب مجلس ترحیم شد, عجب !!؟
تسلیتِ به صاحب عزا فرق میکند!!؟

این قصه سالهاست اگر سر نمیرسد
دستان خواهری به برادر نمیرسد

شاعر: امیرحسین آکار

 

مصطفی صابر خراسانی