عمو

 

دل این قافله قرص است عمو تا زنده ست
گوشواره نخورد دست عمو تا زنده ست
رفت تا آرزوی آب بر آورده شود
حاجت دختر ارباب بر آورده شود
رفت در مشک بریزد همه ی دریا را
تا کسی اشک نریزد همه ی دریا را
رفت تا خیمه پُر از لاله ی پرپر نشود
و رباب این همه شرمنده ی اصغر نشود

مثل شیر از وسط لشگر دشمن رد شد
دل به دریا زدنش باعث جزر و مد شد
خیلی از لشگریان با رجزش جان دادند
از همان تیر نگاهش به زمین افتادند

عکسی از ماه که در آیینه ی آب افتاد
یادِ لب های ترک خورده ی ارباب افتاد

 

مصطفی صابر خراسانی