دست دعا

 

از روبه روم یک عمر رد شد اما، یک دفعه چهره اون را ندیدم
سرم همیشه تو لاک خودم بود، با چشم باز هم بیرون را ندیدم
یک بار نپرسیدم توی شادی‌هام، این کیه که با خنده‌هام می‌خنده ؟
وقتی غم‌های دنیا توی سینه امه، دست دعای کی برام بلنده ؟

 

مصطفی صابر خراسانی