خیمه نزن

 

گفتم برم گردان نمیخواهم بمانیم
این خاک مایل نیست ما باهم بمانیم
خیمه نزن تا خواهرت از پا نیفتد
می شد شبیه رهگذر ها هم بمانیم
آوردی ام تعبیر خوابم را ببینم ؟
ای کاش نگذارند اینجا هم بمانیم
کافی ست یک مو از سر اکبر شود کم
تا در میان چشم لیلا هم بمانیم
دنیا به زینب کی وفا کرده است
باید به یاد وصیت‌های زهراء هم بمانیم
راضی شدم با تو در این صخرا بمانم
تقدیر کاری کرد تا تنها بمانم
تو قول دادی آشنای هم بمانیم
شانه به شانه پا به پای هم بمانیم
تا دست در دست عصای هم بمانیم
تا آخرین لحظه برای هم بمانیم
از روی تل دیدم تنت را می‌کشیدند
غارتگران پیراهنت را می‌کشیدند
خواهر بمیرد که دگر یاری نداری
تنها شدی و هیچ غمخواری نداری
دور و برت حتی عزاداری نداری
خواهر اسارت می رود کاری نداری

 

مصطفی صابر خراسانی