یار علی

 

من آمـــدم برا ی یــاری عـــلی
فــقط برای ماندگـــاری عـــلی
بســاز با همه نــداری عــلی
مــنم کنــیز خانــه داری علــی

علی شناسـی است راه فاطمه
علی سـت بهـترین گناه فاطمه

علی فقط غم مرا به سینه داشت
علی مرا فقط در این مدینه داشت
ولی همان که از غدیر کینه داشت
برای بی هــوا زدن زمینه داشت

نبی که رفت ناله اش به من رسید
و پاره ی قــباله اش به مـن رسید

رســیده ام ســر قرار گــم شده
رســید دســت روزگــار گم شده
به ضــرب دور از انـتــظار گم شده
حــسن بگرد گوشــواره گم شده

به هیچ کس نگو که خورده ام زمین
به هــیچ کــس نگو عزیـزم آفرین

امــان من بریده شــد امــان بده
حســن تو چــادر مرا تکــان بده
عصــا به دســت مادر جـوان بده
جلو بیــفت خــانه را نــشان بده

پس از نبــی بلا فـقط همین نبود
تمــام ماجــــــرا فقط هــمین نبود

 

مصطفی صابر خراسانی